تاخیر ناقص، سیستم ناقص
همراه یکی از دوستان با تاخیر مختصری وارد کلاس شدیم. مدل کلاس اینجوریه که اگر یک نیمچه تاخیرم داشته باشی، یجوری باید تاوان بدی. به این شکل که سیستم رمز دار یا نیمه سکته ای گیرت میاد.
این جلسه از اون روزای تاوان دار برای ما بود به هرحال از سر پا ایستادن تهه کلاس بهتره و تا همینجاشم شاکر خدا هستیم. حداقل سنگر همیشگی را داریم چون من که گزارش "تحلیل یکی از شبکه های اجتماعی" را ننوشتم.
استاد روال همیشه ابتدای کلاس را پیش میگیره و تمرین تایپ می کنه و از بچه ها میخواد تا کلماتی که میگه را تایپ کنند.
بعد از کار همیشگی استاد از مزیت های تلگرام صحبت میکنه و بچه های کلاس هم سعی می کنند به هر طریقی در بحث مشارکت کنند.
وقتی بحث از برنامه های تماس صوتی و تصویری میشه بحث داغ و تازه آپشن جدید تلگرام برای تماس صوتی و بیشتر شدن مزاحم های تلگرامی میشه.
در ادامه استاد به صورت رندوم گزارش های بچه ها را در وبلاگ می خونه و از خانم لکی زاده می خوان که در مورد گزارش خودش مختصر توضیحی بده.
همین اثنا بود که استاد به اسم من تو لیست وبلاگ نزدیک شد، داشتم فاتحمو میخوندم که یهو اسم بعد من رو صدا زد؛ نفس عمیقی کشیدم و از رو صندلی سر خوردم پایین تر.
پایان کلاس هم استاد خواستن که در یوتیوب و ترلو اکانت بسازیم.
الانم خستم دیگ حوصله ادیت و توضیح بیشتر ندارم. فعلا بای بای
راستی یچیز از قلم جا افتاد، جان هر کی دوس دارید این لیوان استادو بیخیال شید دیگه یک نفر اشتباه کبیره کرد از لیوان استاد نوشت حالا دیگ ول نمیکنن همه مینویسن. #خلاق_باشیم
- ۹۶/۰۲/۰۹