از تصادف قبل کلاس تا سوتی های حین کلاس
از سوتی های pinterest و تیکه کلام های جذاب استاد دهکردی بگم یا تصادف قبل کلاس برای جلوگیری از هر گونه تاخیر مختصر و مفصل. خلاصه که باید بگم جذاب ترین کلاس این ترم درس تکنولوژی های ارتباطی همین جلسه هشتم بود.
گویا اشاره می کنند که کلا قسمت نیست ما به موقع سر کلاس این درس برسیم. من نمی دونم کسایی که از 7:30 میرسند، چطوری میان که میتونند خودشونو حتی زودتر از کلاس به دانشگاه برسونند. به هر حال من که تصمیم گرفتم به این جمله که میگه "دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است" ایمان بیارم.
بگذریم از تصادف با ماشین شست وشوی خیابون شهرداری که ترمز بریده بود و قصد یکی کردن مارو با اسفالت داشت. مهم این بود که این بار برای مختصر تاخیر همیشگی، بهونه موجهی داشتیم. بلاخره با یک ربع تاخیر توپ خودمون را پر کردیم و رفتیم سرکلاس که ضمن مواجه با هر گونه کنایه و تیکه و اعتراض استاد آتیش کنیم و توپ رو بندازیم وسط کلاس که تصادف مسخره صبح باعث شد دیر برسیم اما برعکس جلسات دیگه، در این جلسه آرامشی در چهره استاد موج میزد که کل 7 ترم دانشگاه دیده نشده بود. طوریکه حتی به ما نگاهم نکرد یعنی ماجرا جوری شده بود که من خودم تلاش می کردم تا قرنیه تو چشم استاد نگاه کنم اما استاد انگار اصلا تمایلی نداشت اول صبح چشمش به چهره های ما بدبختای تاخیر به پیشونی خورده بیفته.
به هرحال بعد کلی ماجرا به کلاس رسیدیم و استاد شروع کرد به صحبت در مورد pinterest و کار کردن با آن برای آموزش نحوه استفاده از این شبکه توسط دانشجوها. بهتره که نگم در pinterest با چه تصاویری مواجه شدیم و استاد چه سوتی های لفظی اشتباها داد که باعث شده بود کلاس مدام به هوا رفته و مجددا به زمین برگرده.
در نهایت بعد از کلی تمرین pinterest و تایپ ده انگشتی، استاد کارای عملی که برای کلاس باید انجام بدیم را گوشزد کرد و جلوی بیشتر از این سوتی شدن کلاس را گرفت و کلاس را تمام کرد.
- ۹۶/۰۲/۱۶